33 کلمه پرطرفدار در زبان انگلیسی که بومیزبانها همیشه از آنها استفاده میکنند
33 کلمه پرطرفدار در زبان انگلیسی که بومیزبانها همیشه از آنها استفاده میکنند
یادگیری زبان انگلیسی، بهویژه برای کسانی که به دنبال روان صحبت کردن هستند، نیازمند شناخت کلماتی است که بومیزبانها به طور مداوم در مکالمات روزمره خود به کار میبرند. این کلمات به شما کمک میکنند تا طبیعیتر صحبت کنید و ارتباط بهتری با افراد انگلیسیزبان برقرار کنید. در این مقاله، به بررسی 33 کلمه پرکاربرد در زبان انگلیسی میپردازیم که بومیزبانها به صورت مکرر از آنها استفاده میکنند. همچنین، با تاکید بر آموزش آنلاین زبان، راهکارهایی برای یادگیری و تمرین این کلمات ارائه خواهیم داد.
چرا یادگیری کلمات پرکاربرد اهمیت دارد؟
یادگیری کلمات پرکاربرد در زبان انگلیسی به شما کمک میکند:
• روانتر صحبت کنید: این کلمات پایه و اساس بسیاری از مکالمات هستند.
• بهتر متوجه شوید: با شناخت این کلمات، راحتتر میتوانید صحبتهای بومیزبانها را درک کنید.
• طبیعیتر به نظر برسید: استفاده از واژگان رایج، مکالمات شما را به سطحی طبیعیتر میبرد.
استفاده از پلتفرمهای آموزش آنلاین زبان به شما این امکان را میدهد تا این کلمات را در موقعیتهای واقعی و تمرینهای تعاملی یاد بگیرید.
33 کلمه پرطرفدار در زبان انگلیسی
1. Actually
این کلمه به معنای "در واقع" یا "حقیقتاً" است و برای تصحیح یا تاکید بر چیزی استفاده میشود.
مثال:
• Actually, I don’t like coffee.
(در واقع، من قهوه دوست ندارم.)
2. Basically
برای خلاصه کردن یا بیان مفهوم کلی چیزی بهکار میرود.
مثال:
• Basically, it’s a simple problem.
(به طور کلی، این یک مشکل ساده است.)
3. Seriously
برای تاکید بر چیزی یا بیان تعجب استفاده میشود.
مثال:
• Seriously, you should try this!
(جدی میگویم، باید این را امتحان کنی!)
4. Really
به معنای "واقعاً" یا "خیلی"، یکی از کلمات بسیار رایج است.
مثال:
• I’m really tired today.
(من امروز واقعاً خسته هستم.)
5. Awesome
برای توصیف چیزی شگفتانگیز یا بسیار خوب استفاده میشود.
مثال:
• That movie was awesome!
(آن فیلم فوقالعاده بود!)
6. Literally
برای تاکید بر معنای دقیق چیزی بهکار میرود.
مثال:
• I was literally shocked!
(من واقعاً شوکه شدم!)
7. Totally
به معنای "کاملاً" یا "بهطور کامل" است.
مثال:
• I totally agree with you.
(من کاملاً با تو موافقم.)
8. Definitely
برای تایید قوی چیزی استفاده میشود.
مثال:
• I’ll definitely call you later.
(من قطعاً بعداً به تو زنگ میزنم.)
9. Like
در مکالمات غیررسمی بسیار رایج است و بهعنوان پرکننده جمله یا برای مقایسه استفاده میشود.
مثال:
• She was like, “I don’t care.”
(او گفت، «برایم مهم نیست.»)
10. Whatever
برای نشان دادن بیتفاوتی یا رد چیزی بهکار میرود.
مثال:
• Whatever you want is fine with me.
(هر چیزی که بخواهی برای من خوب است.)
11. Maybe
برای بیان شک یا عدم قطعیت استفاده میشود.
مثال:
• Maybe we can go out tomorrow.
(شاید فردا بیرون برویم.)
12. Sure
برای توافق یا تایید چیزی استفاده میشود.
مثال:
• Sure, I’ll help you.
(حتماً، به تو کمک میکنم.)
13. Cool
به معنای "خوب"، "عالی" یا "جالب" است.
مثال:
• That’s a cool idea.
(این یک ایده جالب است.)
14. Fine
برای بیان حال خوب یا قبول شرایط استفاده میشود.
مثال:
• I’m fine, thanks.
(من خوبم، ممنون.)
15. Great
برای بیان رضایت یا توصیف چیزی عالی بهکار میرود.
مثال:
• You’re doing a great job!
(تو کار فوقالعادهای انجام میدهی!)
16. Oops
برای نشان دادن اشتباه یا خطا استفاده میشود.
مثال:
• Oops, I forgot my keys!
(اوه، کلیدهایم را فراموش کردم!)
17. Nope
نسخه غیررسمی "نه".
مثال:
• Nope, I’m not interested.
(نه، علاقهای ندارم.)
18. Yup
نسخه غیررسمی "بله".
مثال:
• Yup, I’ll be there.
(بله، آنجا خواهم بود.)
19. Yeah
نسخه غیررسمی "بله".
مثال:
• Yeah, that’s true.
(بله، درست است.)
20. Nah
برای رد غیررسمی استفاده میشود.
مثال:
• Nah, I don’t feel like going.
(نه، حسش نیست که بروم.)
21. Actually
یکی از رایجترین کلمات برای تصحیح یا تاکید.
مثال:
• Actually, it’s not that bad.
(در واقع، آنقدرها هم بد نیست.)
22. Oh
برای بیان تعجب یا فهمیدن چیزی.
مثال:
• Oh, I see what you mean!
(آه، متوجه منظورت شدم!)
23. By the way
برای اضافه کردن موضوعی جدید به مکالمه.
مثال:
• By the way, did you call Sarah?
(راستی، به سارا زنگ زدی؟)
24. Anyway
برای تغییر موضوع یا خاتمه دادن به بحث.
مثال:
• Anyway, let’s get back to work.
(به هر حال، بگذارید به کارمان برگردیم.)
25. Exactly
برای تایید کامل چیزی.
مثال:
• That’s exactly what I mean!
(دقیقاً منظورم همین است!)
26. Perfect
برای توصیف چیزی بینقص.
مثال:
• That’s a perfect solution.
(این یک راهحل بینقص است.)
27. Seriously
برای تاکید بر اهمیت چیزی.
مثال:
• Seriously, you need to try harder.
(جدی میگویم، باید بیشتر تلاش کنی.)
28. Amazing
برای توصیف چیزی شگفتانگیز.
مثال:
• That view is amazing!
(آن منظره شگفتانگیز است!)
29. Guess
برای بیان حدس زدن یا تردید.
مثال:
• I guess we should leave now.
(فکر کنم باید الآن برویم.)
30. Kind of
برای بیان عدم قطعیت یا توصیف تقریبی.
مثال:
• It’s kind of funny.
(کمی خندهدار است.)
31. Stuff
برای اشاره به چیزها به طور کلی.
مثال:
• I have a lot of stuff to do.
(کارهای زیادی برای انجام دادن دارم.)
32. Thing
برای اشاره به شیء یا موضوع.
مثال:
• What’s that thing over there?
(آن چیز آنجا چیست؟)
33. Alright
برای تایید یا نشان دادن رضایت.
مثال:
• Alright, let’s go!
(باشه، بریم!)
چگونه این کلمات را یاد بگیریم؟
• استفاده از پلتفرمهای آموزش آنلاین زبان: اپلیکیشنهایی مانند Duolingo و Memrise تمرینهای تعاملی برای این کلمات دارند.
• مشاهده فیلم و سریال: این کلمات را در مکالمات واقعی بومیزبانها بشنوید و یاد بگیرید.
• تمرین مکالمه: از این کلمات در مکالمات خود با دیگر زبانآموزان یا معلمان استفاده کنید.
نتیجهگیری
شناخت و استفاده از کلمات پرکاربرد، شما را به زبانآموزی مسلطتر و طبیعیتر تبدیل میکند. با استفاده از منابع مختلف آموزش آنلاین زبان و تمرین مداوم، میتوانید این کلمات را به بخشی از مکالمات روزمره خود تبدیل کنید و ارتباط موثرتری با افراد انگلیسیزبان برقرار کنید.
WWW.iZaban.org